به گزارش اقتصادران، رقیه ندایی طی یادداشتی در روزنامه تعادل نوشت:
همچنان مولفههای منفی دست به دست یکدیگر دادهاند تا وضعیت بورس را وخیم کنند و به نوعی زیان بیشتر را مهمان سرمایهگذاران بورس کنند.
این شرایط درحالی رخ میدهد که رییس دولت سیزدهم پیش از انتخابات و حتی زمانی که این دولت شروع به کار کرد وعدههای بسیار زیادی برای ترمیم بورس داده بود؛ اما امروز در عمل شاهد این موضوع هستیم که بازار سرمایه به آخرین اولویت دولت تبدیل شده است.
حال و روز بازار سرمایه حاکی از این است که دولت هیچ ارزشی برای بورس و سهامداران آن قائل نیست و به نوعی بازار سهام تنها در گوشه رینگ افتاده است و هر روز مشتی جدید از رقبای خود میخورد. برای نمونه یکی از این مشتهای محکم از ناحیه بانک مرکزی و افزایش نرخ سود بانکی بود که باعث شد تالار شیشهای تنهاتر از گذشته شود و سهامداران ترجیح دهند سرمایه خود را از بورس خارج و وارد حوزه بانک یا بازارهای موازی کنند.
البته تنها بانک مرکزی بورس را تحت فشار قرار نداد بلکه نرخ خوراک پتروشیمیها، افزایش نرخ دلار، طلا و امثال این موارد باعث شده که سرمایهگذاران ترجیح دهند سرمایههای خود را در بازاری پویاتر از بورس وارد کنند تا در آرامش سود بیشتری ببرند.
داستان از این قرار است که بورس پیش از داستانها و ریزشهای سال ۹۹ سود بسیار خوبی برای سرمایهگذاران خود داشت و سپری مقاوم در برابر تورم بود پس از ریزشهای سنگین اعتماد از بازار رفت و دولت سیزدهم وعده داد که اعتماد و نقدینگی را به بازار برگرداند اما در این مورد موفق نبود و تنها این موضوع در قالب وعده باقی ماند. اگر بخواهیم وعدههای دولت سیزدهم را از زمان شروع به کار تا به امروز درصدی از ۱۰۰ در نظر بگیریم؛ دولت سیزدهم حتی به ۵۰ درصد وعدههای خود عمل نکرده و حتی با تقویت بازارهای متقابل بورس باعث شده که بورس از رونق بیفتد و بازارهای موازی از بازار سهام جذب سود داشته باشند و به نوعی به واسطه تخریب بازار سرمایه سایر بازارهای موازی رشد خوبی کردند.
برای نمونه نرخ سود بانکی به بیش از ۲۳ درصد رسیده و شاهد جذب سرمایههای سنگین نسبت به بانکها هستیم؛ از سوی دیگر قیمت طلا در محدوده سه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است و دلار نیز در محدوده ۶۰ هزار تومانی نوسان سنگین میکند و به نوعی این بازارها جاذب سرمایه هستند. به مشکل اصلی برگردیم یعنی حمایت دولت سیزدهم از بورس! دولت حال حاضر به صورت عملی و واقعی فعالیت خاصی برای بورس نداشته و تنها با عواملی چون بهره بانکی و اوراق ۳۰ درصد، قیمتگذاری محصولات پالایشی، تعیین نرخ خوراک گاز پتروشیمیها و صنایع، شاخصسازی و کنترل قیمت سهام، اصلاح نصاب صندوقها و امثال این موارد باعث شده که بازار سهام به ته چاه بیفتد.