به گزاش اقتصادران، فساد یکی از چند موضوعی است که بسیاری آن را از عوامل اصلی مشکلات و معضلات کشور میدانند. از این رو یکی از موضوعاتی که بهویژه در ایام انتخابات بسیار مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد، مقوله فساد است. به همین دلیل میتوان افراد را با یک خبر قابل باور درباره فساد آنها، از صدر به ذیل جدول کشاند یا با استناد به سادهزیستی و مردمی بودن و تلاش آنها برای مبارزه با فساد، پاکدستی آنها را به اثبات رساند و از ذیل جدول به صدر آورد.
به نظر میرسد یکی از دلایل مهم این موضوع عدم درک صحیحِ دینامیک موضوع فساد بهویژه توسط سیاستمدارانی است که بسیار در این زمینه سخن میگویند و مشخصه و شعار خود را مبارزه با فساد عنوان میکنند. غالب آنها با خود فساد که معلولی بیش نیست مواجهه کرده و تلاش میکنند با آن به مقابله و بهاصطلاح به مبارزه بپردازند؛ غافل از آنکه ریشههای بروز فساد پیچیدهتر و سرسختتر از آن است که بتوان از طریق مبارزه مستقیم با آن به کنترل و رفع آن مبادرت کرد.
فساد امری نیست که بتوان آن را بهطور کلی از عرصه زندگی اجتماعی حذف کرد، اما فساد را در حدود متعارفش میتوان با استفاده از انواع روشهای مدیریت ریسک و در نهایت برخوردهای قضایی به حدود قابل تحمل کاهش داد؛ ولی اگر فساد از ابعاد متعارف خود خارج شود با چنین روشهایی قابل کنترل نخواهد بود. فساد زمانی از حدود متعارف خارج میشود که توزیع رانت، بخش بزرگی از اقتصاد را دربرگیرد یا اینکه توسعه و پیشرفت دغدغه اصلی دستاندرکاران امر نباشد. به نظر میرسد خروج فساد از حدود متعارف خود در ایران از یکسو ناشی از تمرکز خارج از حد متعارف ثروت و اختیارات در نهاد دولت و از سوی دیگر تسلط راهبرد «توزیع رانت» به جای راهبرد «تولید ثروت» در اداره جامعه و در نتیجه، در حاشیه قرار گرفتن توسعه است.
در اقتصادی که سالانه دهها میلیارد دلار رانت نفتی در قالب ارز ترجیحی، انرژی ارزان، مخارج دولت و… به آن تزریق میشود، صدها هزار میلیارد تومان پول چاپ شده و از طریق بدهی دولت و بانکها به بانک مرکزی در اقتصاد به چرخش درمیآید، میلیاردها مترمکعب فراتر از آستانه قابل قبول از ذخایر آبی کشور مصرف میشود، دستگاههای دولتی به بهانه هدایت، نظارت، توسعهگرایی و نظایر آن برای خود رانت خلق کرده و آن را توزیع میکنند و…، معلوم است که فساد سرسخت و فراگیر میشود.
بنابراین مساله فساد به جهت عملی و نه نظری، ربط چندانی به پاکدستی دستاندرکاران امور ندارد و مواجهه با آن نیازمند فهم چرایی خروج فساد از حد متعارف است. باید فساد را از متن به حاشیه برد تا بتوان با آن برخورد کرد. برای به حاشیه بردن فساد باید عوامل زمینهساز آن را شناخت و از بین برد. مبارزه مستقیم با فساد وقتی فساد در متن است نه حاشیه، نهتنها به نتیجهای نمیرسد، بلکه ممکن است وضعیت فساد را بدتر هم کند.