به گزارش اقتصادران، روزنامه تعادل نوشت:
معادله مالیات این روزها دوباره به یکی از چالشهای پیش روی فعالان اقتصادی و صاحبان کسب و کار بدل شده است. از یک طرف پرداخت مالیاتها در ایران با رشد حداقل ۴۹درصدی مواجه شده و از سوی دیگر سیاستهای نظام تصمیمساز کشور باعث شده تا اقتصاد در دورهای از رکود و سکون فرو رود. بهطور کلی در هر اقتصادی ۳روش برای توزیع ثروت از دهکهای دارا به دهکهای محروم وجود دارد: نخست سیستم مالیاتی، دوم سیستم یارانهای و سوم سیستم بانکی.
در ایران اما همه این بخشها به نفع ثروتمندان و به ضرر محرومان استقرار پیدا کردهاند. اما چرا اخذ مالیات در شرایط امروز مهم است؟ اصولا در کشوری که حجم انبوهی از داراییهای نفتی و گازی و…را داراست، رویکردهای مالیاتی سفت و سخت چندان مورد توجه فعالان اقتصادی و صاحبان کسب و کار قرار نمیگیرد.
اما باید بدانیم که به دلیل سوءمدیریتهای داخلی، تحریمها و فساد افسارگسیخته، ایران عملا امکان فروش نفت قابل توجهی را ندارد. کشورهای دیگر ظرفیتها را زدند و بردند و خوردند و ما اندر خم یک کوچهایم. در این شرایط ایران با کسری بودجه گسترده مواجه است. دولت هم نشان داده نه حاضر به حذف بودجه نهادهای فرهنگی نامشخص است و نه حاضر است نوری به ابعاد پنهان شرکتها، موسسات و بانکهای دولتی بتاباند. بنا به این دلایل اقتصاد ایران امروز روی این نقطه ایستاده است. اینکه کدام فرد و جریان مقصر است، هرچند مهم است اما دردی از مشکلات فعلی کشور را دوا نمیکند.
برای مقابله با این شرایط چند راهکار میتوان پیشنهاد داد:
۱-از ظرفیتهای معدنی و ثروتهای خدادادی کشور استفاده شود که تجربه نشان داده این ظرفیتها اغلب در اختیار خصولتیها و نورچشمیها و افراد با نفوذ قرار میگیرد. برخی این ایده را مطرح میکنند که ثروتهای خدادادی مانند نفت، گاز و معادن و…انفال بوده و حاکمیت درباره آن تصمیمگیری میکند. مبتنی بر این ایده عنوان میشود که کشور باید با مالیات اداره شود.
۲- این مشکلات مختص امسال و چند سال اخیر نیست و سالهاست که اداره کشور از جیبهای ملت صورت میگیرد. طی چند سال اخیر کشور را با مالیاتهای تورمی اداره میکردند. شما هیچ کشوری را در سطح جهان نمیتوانید پیدا کنید که طی حدود ۴۵سال بهطور متوسط تورم بالای ۳۰ درصدی داشته باشد. این روند یعنی چه؟ یعنی اینکه سیستم نیازهای مالی خود را از طریق مالیات تورمی تامین میکرد. وقتی حقوق شما به نسبت تورم بالا نمیرود و قدرت خرید شما هر سال بیشتر از قبل کاهش مییابد، معنایش این است که یکسوم پول شما صرف هزینههای سیستم شده است.بنابراین دو راهکار برای اداره کشور وجود دارد، اینکه مالیات تورمی از مردم اخذ میشود یا اینکه باید مالیات مستقیم بپردازند.
۳-در همه جهان اداره کشورها با مالیات صورت میگیرد. مساله اساسی این است که مالیاتها از افراد ثروتمند و برخوردار اخذ میشود و صرف بهبود زندگی دهکهای محروم و متوسط میشود! در ایران اما این روند بر عکس است. ثروتمندان، سوداگران، سودجویان، دلالان و…اساسا مالیاتی پرداخت نمیکنند و این حقوقبگیران، تولیدکنندگان، اصناف و حداقلبگیران هستند که باید مالیات بپردازند. در کشوری مانند ژاپن تلاش کردند با بهره یک درصد یا صفر درصد، بدهیها را بیاثر کنند. در ایران اما بدهیهای دولت با تورم بالا جبران میشود! وقتی تورم۴۰ الی ۵۰درصد و بهره۲۰درصد است، یعنی ۳۰درصد از جیب مردم برداشته و صرف کسری بودجه میشود.بهطور کلی معتقدم بهرغم همه این موراد، دریافت مالیات از چاپ پول، استقراض و مالیات بالا بهتر است!
۴-موضوع مهم بعدی، مالیات بر عایدی سرمایه است. صحبت درباره مالیات بر عایدی سرمایه سالهاست در ایران مطرح شده، اما عملا گامی برای اجرای آن برداشته نشده است. مثلا سالها قبل، مالیات از خانههای خالی مصوب شد، اما بر اساس اعلام نمایندگان و مدیران اقتصادی دولت، عملا دریافت چنین مالیاتی صورت نگرفته است. هر اندازه که مالیات بیشتری از فعالیتهای سوداگرانه اخذ شود، اقبال سرمایهگذاران به حوزههای مولد اقتصادی بیشتر میشود. اما در ایران چنین طرحهایی اغلب به صورت تبلیغاتی مطرح میشوند و در اجرا کمکی به اقتصاد و دهکهای محروم نمیشود.
اخیرا بررسیهای دقیقی در حوزه تسهیلاتدهی سیستم بانکی امریکا داشتم، نتایج جالبی داشت. در امریکا بخش قابل توجهی از سهم تسهیلاتدهی، متوجه مردم محروم و متوسط جامعه است. اما در ایران این روند برعکس است. در ایران هر فردی ثروتمندتر و بانفوذتر باشد، سهم بیشتری از نظام تسهیلاتی کشور را برداشت میکند. بنابراین مالیات از عایدی سرمایه هر چند اثرگذار و مطلوب است، اما به شرطی تاثیرات مثبت به جای میگذارد که به درستی اجرا شود.